زمانی که از دست رفت!

نیمه اول این سریال خیلی خوب بود و هر چند از مقایسه خوشم نمیاد اما میتونم بگم فضایی مثل عشق مخفی داشت. اما از وقتی تمام تلاششون شکست خورد و برنامه با رشوه یون چه آه به پخش نرسید، کلا داستان سریال سقوط کرد و به افول رسید. متاسفانه مساله جدید در بین نویسندگان کره ای این هست که فقط برای اینکه کارشون متفاوت باشه دست به اقداماتی میزنند که از نظر داستان پردازی و جذابیت و فیلمنامه نویسی قابل قبول نیست. روند نیمه دوم سریال و با هم یه بررسی بکنیم می بینیم که اتفاقاتی نه چندان جذاب و غیرضروری میافته که هیچ نتیجه ای هم دربرنداره.

ابتدا شخصیت های اصلی یعنی سول جی هیون و چون سون هو از شدت ناامیدی به بیهودگی می پردازند و بعد چون سون هو سعی می کنه با راه انداختن ماجرای ازدواج قدرت بگیره و فرصت تازه ای برای برملا کردن حقیقت ایجاد کنه. اندکی زمان از سریال صرف این تصمیم چون سون هو میشه و تا استانه ازدواج پیش میره.

از طرف دیگه سول جی هیون از وقتی این ماجرا پیش اومده و فهمیده سون هو کسی بوده باعث حضور خواهرش در هتل شده شروع کرده به مزخرف زندگی کردن و بی فکر بودن تا جایی که با برملا کردن علت ازدواج سون هو با یون چه آ ازدواجشون و برهم میزنه و نقشه های سون هو رو نقش برآب میکنه. خوب این یعنی تمام اقدامات و تصمیمات و نقشه هایی چون سون هو کشیده بود برای برملا کردن حقیقت و راهش ازدواج با یون چه آ بود بهم میخوره و معلوم نیست اصلا چرا در داستان اومد و زمانی از سریال و گرفت اگر قراره هیچ پیشبردی در داستان و ماجرا نداشته باشه که نداشت. بعد سول جی هیون پیشنهاد ازدواج با سون هو رو میده و اونم که کلا دیگه هیچ راه دیگه ای برای کمک نمیبینه تن به خواسته اش میده ولی مساله اینجاست که این ازدواجم در پیشبرد داستان کمکی نمی کنه و نقشه های سول جی هیون(که البته چیزی جز خریدن شهرت برای خودش نیست) یکی بعد از دیگری به بدترین شکل نقش برآب میشه و با دوتا خبرسازی وجه اش رو از دست میده و در نهایت این ازدواج منجر به مرگ مضحک شخصیت اول مرد یعنی سون هو میشه.

اینکه نویسنده چرا تصمیم میگیره شخصیت اول مرد داستان که بار دراماتیک ماجرا رو هم به دوش میکشه و اثرش خیلی بیشتر از شخصیت زن داستانه حذف کنه،سوالیه که جوابی براش وجود نداره. فقط یک اقدام مضحک از طرف نویسنده است که فرق تفاوت رو با مضحک بودن متوجه نشده و نمیدونه اساسا فیلمنامه باید یک اثر دراماتیک باشه و هر اتفاقی میافته درونش به خصوص وقایع مهم باید توجیه دراماتیک داشته باشن. توجیه دراماتیک مرگ مضحک سون هو چیه؟ قطعا مخاطب توقع نداشت سون هو با یه معجزه حالش خوب بشه و با خوبی و خوشی به زندگیش ادامه بده اما این شکل مرگش اونم چند قسمت قبل از پایان داستان چه جذابیتی داره؟ نیمه دوم سریال همینطوریش هم دچار افت شده اما با مرگ سون هو کاملا سقوط میکنه.

اسم این سریال زمان هست، مخاطب بعد از یکی دو قسمت متوجه میشه چرا این نام برای این سریال انتخاب شده و به چه معنا است. سون هو زمان زیادی برای زندگی نداره و تو این زمان میخواد زندگی انسانی ای از خودش دریغ کرده بوده تجربه کنه و خطاهاش رو جبران. اما این شخصیت در نیمه دوم سریال اثر خودش و از دست میده و تبدیل به یک شصخیت ترحم برانگیز و بله قربان گو میشه و در نهایت چند قسمت قبل از پایان سریال به بدترین شکل ممکن یا مضحک ترین حالت میمیره! معنای عنوان سریال چی میشه؟ حالا دیگه زمان به چه معنا است وقتی شخصیتی به این عنوان معنا داده بود میمیره؟ نویسنده خیلی راحت میتونست به جای این مرگ مزخرف یک نقشه در داستان قرار بده. سون هو نقشه می کشید خودش و به مردن بزنه بعد که یون چه آ و جی هیون سعی میکردن علت مرگش و برملا کنن، او هم مخفیانه سعی در برملا کردن بقیه حقایق می کرد و چون همه فکر میکردند مرده حساسیتی روی فعالیت هاش وجود نداشت و در نهایت سر بزنگاه به کمک جی هیون می اومد و در نهایت در آخرین قسمت می مرد یا به انتظار مرگ می نشست. یا میتونست سفرش به آمریکا پوششی باشه برای کارهای مخفیانه ای میخواد برای برملا کردن حقیقت انجام بده و هیچ وقت این سفر و نمیرفت بلکه در حالی دیگران این تصور و دارند برای برملا کردن حقایق مخفیانه تلاش میکرد. اثر دراماتیک یعنی به تماشایی ترین شکل ممکن همه چیز تصویر بشه. آیا مرگ سون هو چنین چیزیه؟ آیا نیمه دوم سریال و قسمت های بعد از مرگ سون هو چنین اثری دارند؟

شخصیت زن سریال یعنی جی هیون به اندازه کافی قدرت و جذابیت به دوش کشیدن ادامه داستان رو بدون سون هو نداره. چون تکیه او در نیمه اول سریال هم به سون هو بود و اقدامات ساده لوحانه زیادی و انجام میداد و ابدا شخصیت مستقل و باهوشی از خودش به نمایش نمیذاشت. در نیمه دوم سریال هم ناگهان تبدیل به زنی با لباس های پر زرق و برق و ادا و اصول قدرتی که نداره میشه و اقداماتش هیچ نتیجه ای جز مرگ سون هو نداره و باز معلوم نیست این یعنی چی. بعد چنین شخصیتی مسئولیت به دوش کشیدن بار کل چند قسمت آخر و به دوش میکشه. اساسا همونطوری گفتم جذابیت این سریال به رابطه سون هو و جی هیونه و واقعا بدون این رابطه چیزی برای گفتن نداره. یعنی اگر داستان این سریال مبارزه یک تنه جی هیون برای حقیقت بود و شخصیت سون هو وجود نداشت بخاطر عدم عمق و قدرت در شخصیت جی هیون این سریال جذابیتی نداشت.

اصلا جذابیت اولیه این سریال برای چیه؟ رابطه پیچیده سون هو و جی هیون و زمان کوتاهی که برای رسیدن به حقیقت وجود داره. چطور نویسنده به این نتیجه میرسه این رابطه رو به اون شکل پایان بده و سریال با شخصیت نصفه نیمه و نه چندان جذاب جی هیون و دو شخصیت خاکستری و منفی سریال جلو ببره؟ شخصیت هایی که به هیچ وجه نمیتونن قسمت های آخر و تماشایی کنند و فقط تا قسمت آخر دست و پا می زنند.

متاسفانه سریال در نیمه دوم کاملا از خودش فاصله میگیره و با مرگ نادرست شخصیت اول مرد اونم قبل از به پایان رسیدن اثر به بدترین حالت ممکن میافته. من بعد از مرگ سون هو رو فقط جلو زدم به امید اینکه شاید نقشه ای پشت این مرگ باشه اما واقعا ناامیدکننده بود.

حقیقتش بعد از مدت ها بود که اومدم یک سریال تازه ببینم و از تماشای این سریال پشیمانم فقط باید بگم که بازی کیم جونگ هیون که این سومین سریالی بود ازش می دیدم واقعا تحسین برانگیز بود و متفاوت و از کارش لذت بردم اما حیف که کاممون زهر شد!

قسمت آخر این سریالو دانلود کردم، همون قسمت قبل بود که گذاشته شده.